طلاق ناپسندترین حلال در نزد خدای متعال است.
 
چکیده: طلاق به معنی پایان قانونی ازدواج و جدا شدن همسران از یکدیگر است و در پی آن حقوق و تکالیف متقابلی که بین زوجین در هنگام ازدواج وجود داشته از میان می‌رود. در این میان استرس ها و فشارهای روانی آن بسیار آسیب زاست. با ما همراه باشید تا با مسیر پرفراز و نشیب طلاق بیشتر آشنا شوید.

تعداد کلمات 1832 / تخمین زمان مطالعه 9 دقیقه

 

پیش درآمد

مسیر طلاق راه سالمی نیست. شما ممکن است گاهی بیشترین و گاهی کمترین میزان اندوه و غم و گاه فقدان خشم، بهت و ناامیدی را تجربه کنید. به هر حال، هر فرد طلاق گرفته باید برای عواملی که ممکن است احساسات و خاطرات را در هر حالی دوباره برانگیزد، آماده باشد. در زیر به هر یک از این احساس ها و هیجانات و مشکلاتی که فرد طلاق گرفته با آنها مواجه می شود، می پردازیم.
 

تجربه حسی افرادی که طلاق گرفته اند

طلاق یکی از دشوارترین و تلخ ترین تجربه هایی است که فردی ممکن است در زندگی با آن روبه رو شود. افرادی که با معضل طلاق دست به گریبان بوده اند، مجموعه ای از احساسات ناگوار را در مراحل طلاق شان تجربه کرده اند. برای نمونه، دکتر هانیبال، روانشناس انگلیسی، به این احساسات اشاره می کند:
  • نگرانی برعهده گرفتن آینده اقتصادی خود و فرزندان؛
  • غمگین بودن در خصوص به هم خوردن کانون خانواده؛
  • عصبانی بودن از اداره همزمان شغل و خانه؛
  • رنجیدگی از دست دادن شغل؛
  • تنفر از همسر سابق؛
  • برآشفتگی از موقعیت جدید؛
  • نگرانی از تعامل با سیستم حقوقی و قضایی؛
  • هراس از اشتباهات مشابه در روابط دیگر،
این حس ها که همه دردآور و ناگوارند، کاملا طبیعی هستند. شما به احتمال احساسات دیگری را به فهرست بالا می توانید اضافه کنید. اما نکته خوب و قابل تأمل ماجرا این است که تحقیقات نشان می دهد، بسیاری از افرادی که با این احساسات ناگوار روبه رو می شوند، به خوبی آنها را پشت سر می گذارند.
 

اندوه طلاق

شما می دانید که احساساتتان پس از طلاق شبیه احساساتی است که در زمان مرگ یک عزیز از خود نشان می دهید. بسیاری از افراد گزارش کرده اند، مدیریت پس از طلاق نسبت به مدیریت پس از فوت یک عزیز، تجربه دشوارتری است.
به گفته دکتر ریچارد وارشاک، طلاق مجموعه ای از فقدان های زیر است:
  • همسر و خانواده اش؛
  • ساختار عادی یک خانواده؛
  • تماس روزانه با فرزندان؛
  • خانه سابق؛
  • دوستان و زندگی اجتماعی؛
  • حمایت ها از خانواده و جامعه؛
  • معنای زندگی و هویت فردی؛
  • فرصت برای فرزند داشتن
  • حمایت های مالی.
 این فقدان ها تجربه های سخت تری خواهند بود. اگر:
  • شما به طلاق تمایل نداشته اید و همسرتان تقاضای طلاق داده است؛
  • هنوز به صورتی غیرواقع بینانه به سازش با همسر سابق امیدوار باشید؛
  • همسر سابق تان به شما خیانت کرده باشد و اسرار زندگی تان را فاش کند؛
  • شبکه حمایتی نداشته باشید یا از سوی دوستان و جامعه طرد شوید؛
  • از تنها زندگی کردن در آینده بترسید.


استرس پس از طلاق

طلاق، یکی از بزرگترین عوامل استرس زا در زندگی آدم هاست. روانشناس مشهور، هانس سلیه[1]، فهرستی از عوامل استرس زا را منتشر کرده است که در آن طلاق، پس از مرگ عزیزان، بیشترین عامل استرس به شمار می آید. استرس که
آن را تنیدگی یا فشار روانی هم می گویند، بیشتر به جای استرسور، یعنی عامل فشار روانی به کار می رود. البته، اغلب این دو مفهوم به جای یکدیگر به کار می روند.
استرس موجب از دست دادن تعادل حیاتی و شرایط بهینه زندگی می شود در شرایط بهینه، موجود زنده حداکثر بازدهی خود را بروز می دهد. اما هنگام بروز یک عامل فشار روانی مانند طلاق، فرد دیگر نمی تواند بهترین عملکرد خودش را نشان دهد. در این مطلب می خواهیم به استرس پس از طلاق و راه های کنار آمدن با آن بپردازیم.
 

استرس با ما چه می کند؟

اگر بخواهیم کوتاه و ساده بگوییم، استرس ذره ذره جسم و روان ما را تحلیل می برد. خیلی از ما فکر می کنیم، استرس فقط همان تپش قلب و سردرگمی است که هنگام بروز عامل استرس آور به زندگی، تجربه اش می کنیم. اما بسیاری نمی دانند که اگر عامل فشار روانی باقی بماند، حتی زخم معده و جوش صورت چند ماه بعد، به دلیل همین فشار روانی به وجود آمده است. وقتی که نزد پزشک می روید و او تشخیص می دهد که مشکل جسمیتان ریشه «عصبی» دارد، معمولا منظورش این است که شما استرس طولانی مدتی را تجربه کرده اید.

طلاق به چند دلیل روان و جسم ما را تا آخرین مرحله رویارویی با استرس پیش می برد.
نخست: این که شدت این فشار روانی خیلی زیاد است. همان طور که گفتیم، پس از مرگ همسر، طلاق بالاترین استرس را دارد؛
دوم: این که در کشور ما حاشیه های طلاق - که هریک از آنها خود عاملی استرس زا هستند - زیاد است؛
سوم : این که فرایند طلاق، به خصوص طلاق های غیرتوافقی، در کشور ما بسیار طولانی است و افراد را تا مدتی طولانی در برابر این فشار روانی باقی نگه می دارد. سلیه، یکی از مشهورترین روانشناسان حیطه استرس می گوید، اگر آدم ها نتوانند با استرس منطبق شوند،

سه مرحله عمده را تجربه می کنند. این مراحل عبارتند از:

1 . مرحله هشدار (واکنش اخطار)

مرحله هشدار، هنگامی است که ما تازه با عامل استرس روبه رو می شویم. این مرحله می تواند در ما تغییرات جسمی، اخلاقی و خلقی به وجود بیاورد. در طلاق، مرحله هشدار هنگامی است که تصمیم به طلاق در ذهن ما و همسرمان قطعی شده است و ما طلاق را مانند یک فشار روانی درک می کنیم.

2 . مرحله مقاومت

در مرحله مقاومت، نشانه های بدنی مرحله هشدار ناپدید می شود. در این مرحله، ما در مقابل استرس بی تفاوت هستیم، اما بدنمان از حساب ذخیرة ارزی اش برای مقاومت در برابر استرس استفاده می کند، یعنی اینکه دیر یا زود بخش های دیگر بدنمان واکنش نشان می دهند؛ اتفاقی که در مرحله سوم می افتد.

3 . مرحله فروپاشی

هنگامی که حساب ذخیره ارزی تمام شد و بدن برای مطابقت با استرس، از همه منابع خود استفاده کرد، کم کم نشانه های جسمی این استرس طولانی مدت آشکار می شود. این نشانه ها معمولا خودشان را در قالب بیماری های روان تنی نشان می دهند؛ بیماری هایی مانند زخم معده، بیماری های پوستی و حتی سرماخوردگی این بیماری ها به دلیل ضعیف شدن سیستم ایمنی بدن و استفاده بیش از حد از منابع دیگر بخش های بدن به وجود می آیند. در همه افراد، فشار روانی به ایجاد مشکلات جسمی منجر می شوند، اما برخی از آنها را واکنش گران آتشین می نامند. این افراد به آسانی و بیش از سایرین دچار این مشکلات می شوند که عبارتند از: عصبانیت، اضطراب، افسردگی، یبوست یا اسهال، تهوع و استفراغ.
در تحقیقات گوناگون ثابت شده است که فشار روانی، سیستم ایمنی بدن فرد را ضعیف می کند. شایع ترین بیماری های ناشی از استرس عبارتند از: فشارخون بالا، سکته مغزی، بیماریهای کرونری قلب، انواع تبخال، زخم معده، زخم اثنی عشر، سردردهای میگرنی، سایر سردردها، حساسیت ها، تنگی نفس، حساسیت های پوستی، تب یونجه، کمردرد و.... یکی از دلایلی که زندگی های آشفته را با آسیب بیشتری از طلاق روبه رو می کند، حضور مداوم و مزمن استرس ها در زندگی فرد است.

مشکلات پس از طلاق

مشکلات پس از طلاق کم نیستند. برابر تحقیقات انجام شده و تجربه های روان درمانگران ایرانی، پس از طلاق این ده مشکل بیشتر از همه بروز می کنند.
  1. ناراحتی های روانی (افسردگی، پرخاشگری، اضطراب، زودرنجی و...)؛
  2. مشکلات و بیماری های جسمی
  3. اعمال محدودیت های اجتماعی از سوی خانواده؛ .
  4. پایین آمدن اعتماد به نفس؛
  5. گوشه گیری و کاهش روابط با دوستان و خویشاوندان؛
  6. برخوردها و تقاضاهای نادرست بعضی از مردان آشنا؛
  7. برقراری ارتباط شتاب زده با مردان به منظور دوری از احساس تنهایی، نوعی خودزنی اخلاقی، نیاز غریزی بیدار شده و نوعی انتقام از همسر قبلی؛
  8. اقدام شتاب زده و غیر عاقلانه برای ازدواج؛
  9. نپذیرفتن درخواست های مناسب برای ازدواج به دلایل بدبینی یا انتظارات رویایی؛
  10. سست شدن باورها و انجام ندادن اعمال دینی


استقلال در خانه پدری

یکی از شدیدترین فشارهای روانی افراد طلاق گرفته، به ویژه زنان مطلقه، این است که چگونه پس از بازگشت به خانه پدری استقلال خود را حفظ کنند. استقلال طلبی، نهالی است که بذر آن در دوران جنینی افکنده می شود، در کودکی ریشه می دواند، در نوجوانی به بالندگی می رسند و سرانجام با ازدواج به بار می نشیند. روان شناسان، خودمختاری را به عنوان سازهای شخصیتی و صفتی مثبت، برآیند سه نوع استقلال می دانند
١. استقلال هیجانی؛
٢. استقلال رفتاری؛
 ٣. استقلال ارزشی. [2]
برای درک بهتر این مفاهیم، بهتر است به تحول استقلال طلبی در دوره نوجوانی نگاهی گذرا بیاندازیم. نوجوان با آن که به پدر و مادر خود علاقه دارد، اما دیگر مانند زمان کودکی:
با ناراحتی های آنها، به شدت به هم نمی ریزد و آشفته نمی شود؛
آنهارا منبع همه دانایی ها و توانایی ها نمی بیند؛
تمام سرمایه گذاری های عاطفی خود را روی آنها متمرکز نمی کند، بلکه به افرادی خارج از نظام خانواده دل می بندد و غم ها و شادی هایش را با آنان شریک می شود. این استقلال هیجانی، در سالهای بعد، زمینه دلبستگی عاطفی او را به فردی از جنس مخالف برای ازدواج و تشکیل خانواده فراهم می کند.
گرفتن تصمیم هایی غیر از آنچه پدر و مادر می خواهند، تأثیرپذیری از دوستان و دیگر افراد مورد قبول و گذران اوقات فراغت با غیر اعضای خانواده، نشان از استقلال رفتاری نوجوان دارند. زیر سؤال بردن بعضی باورهای سیاسی و مذهبی والدین و تغییر دادن ظاهر و پوشش خود، برخلاف میل آنها، نمودهایی از استقلال ارزشی هستند. همه اینها افق گسترده، زیبا و امیدوارکننده ای را در چشم انداز بزرگترهای آگاه و دلسوز قرار می دهد که در آینده نزدیک با جوانی برومند، شاداب و مسئول روبه رو خواهند شد. از طرفی، استقلال می تواند به دو صورت راستین و کاذب نمایان شود.

دقت در تصمیم گیری، مشورت کردن به موقع، برقراری رابطه خوب و سازنده با اطرافیان، رفع نیازهای خود و پیگیری کردن کارهای شخصی و نیز پذیرفتن برخی مسئولیتهای اجتماعی، ویژگی های استقلال مثبت و راستین هستند. برعکس، تندخویی، نافرمانی و سرکشی، سکوت و قهر طولانی، هنجارشکنی های اخلاقی و اجتماعی ثابت می کنند میل طبیعی به استقلال، به بیراهه های پرآسیبی کشیده شده و حالت منفی و کاذبی پیدا کرده است. به بیان دیگر، «دارایی و توانایی»، عوامل استقلال مثبت و افزاینده آن و «ناداری وناتوانی»، عوامل استقلال منفی و کاهش دهنده به شمار می آیند. اگر فردی، گروهی و کشوری، فقیر، ضعیف، سست و خسته باشد، یا به  استقلال واقعی نمی رسد یا با ادعاهای توخالی و ابراز سرکشی و ستمگری،کاریکاتوری از خودمختاری را به نمایش می گذارد.
 
 
منبع: کتاب «مدیریت زندگی بعد از طلاق»
نویسنده: محمود گلزاری

بیشتر بخوانید :
6 نشانه منتهی شدن یک زندگی به طلاق
طلاق از دیدگاه اسلام
مواجهه با زندگیِ بعد از طلاق
علل طلاق و پیامدهای آن در جامعه ایران (بخش اول)
علل طلاق و پیامدهای آن در جامعه ایران (بخش دوم)
مقابله با سه آسیب روانی پس از طلاق


پی نوشت :
[1] . Hans Selye
[2] . دویری، مروان، روان درمانی و مشاوره با مسلمانان؛ ترجمه: فرید براتی، تهران: انتشارات رشد، 1388، ص 25.